نوشته شده توسط : بابک د
چیزهایی که مغز را آزار میدهند

زندگی روزانه می‌تواند پر از چیزهای آزاردهنده‌ای باشد که آدم را به ستوه می‌آورد. از صدای بلند زنگ یک تلفن، گفت‌وگوهای پرسروصدای آدم‌ها، صدای هورت کشیدن سوپ یک نفر، تا انتظار … انتظار و انتظار برای رسیدن قطار یا پرواز هواپیمایی که تاخیر دارد.

جویی پالکا- از نویسندگان کتاب “دانش آنچه ما را آزار می‌دهد” – ، خبرنگار حوزه دانش و فن یک شبکه رادیویی در آمریکا به چند موردی پرداخته که تقریبا برای همه آدم‌ها آزاردهنده است.

او می‌گوید که این اتفاق‌ها می‌تواند در لحظاتی غیرقابل پیش‌بینی از زندگی رخ دهند.

 

چرا صدای ناخن روی تخته سیاه آزارمان می‌دهد؟

پژوهشگران معدودی به دنبال بررسی علمی صدایی بوده‌اند که با کشیده شدن ناخن روی چیزی مثل تخته‌سیاه تولید می‌شود. بعضی آدم‌ها نسبت به صدای کشیده شدن قاشق یا چنگال روی سطح یک بشقاب و داخل قابلمه هم حس مشابهی دارند.

به نظر می‌رسد که حس افراد نسبت به چنین صداهایی، ربطی به فرکانس این صداها ندارد، بلکه بیشتر ناشی از میزان “خشن” بودن صداست.

خشن بودن یک صدا، به کیفیت آن ربط دارد و این که دامنه‌اش در یک دوره مشخص چند بار به توالی، بالا و پایین می‌رود.

گفته می‌شود که هرچه این دامنه سریع‌تر و طوری تغییر کند که قابل پیش‌بینی نباشد، آزاردهنده‌تر خواهد بود.

 

اما سوال اینجاست که چرا چنین چیزی باید مخل آسایش ما باشد؟

یک ایده این است که صدای جیغ یک نوزاد (یا آدم بزرگسال) کیفیت یا همان خشونت مشابهی دارد. در نتیجه احتمال داده می‌شود که وقتی صدای کشیده شدن ناخن روی سطحی مثل تخته‌سیاه را می‌شنویم، همان حسی به ما دست می‌دهد که با شنیدن صدای جیغ یک نفر داریم؛ حسی که برایمان آزاردهنده است.

 

چه زمانی یک مکالمه تلفنی تحمل‌ناپذیر می‌شود؟

در دنیای مدرن، یک مکالمه تلفنی هم می‌تواند آزاردهنده باشد.

مغز ما فقط یک دریافت‌کننده منفعل صدا و مکالمات نیست. ما مدام در حال “گوش کردن” و شنیدن صداهای اطراف هستیم و مغزمان این صداها را ارزیابی می‌کند.

در واقع، در یک مکالمه، مغز با پیش‌بینی‌هایی که از لغات احتمالی بعدی دارد، دریافت اطلاعات مشخصی را انتظار می‌کشد.

وقتی با کسی در حال گفت‌وگو هستیم، به طور طبیعی و بدون آنکه حواسمان باشد، با ارزیابی وضعیت، کلمه بعدی طرف مقابل را از قبل در ذهن خود می‌سازیم. اما در یک مکالمه تلفنی، نمی‌توان چنین کاری کرد، چون فقط بخشی از داده‌های مورد انتظار مغز را دریافت می‌کنیم.

مغز ما در حال گوش دادن و گوش دادن است و ناگهان با یک “صخره شناختی” روبه‌رو می‌شود؛ جایی که می‌خواهد بداند کلمه بعدی چیست، ولی هیچ راهی برای دانستنش وجود ندارد، چون تلفن تنها ابزار ارتباطی ما با طرف مقابل است و مغز نمی‌داند آنسوی دستگاه دقیقا چه می‌گذرد.

 

چرا عشق زندگی‌مان می‌تواند آزاردهنده‌ترین فردی باشد که می‌شناسیم؟

هر خصیصه مثبت و پذیرفته اجتماعی، نکات و ویژگی‌های منفی هم دارد.

وقتی فردی به نظرمان نجیب و مهربان می‌رسد، به او علاقه‌مند می‌شویم، ولی همزمان، احتمالا هزینه اجتماعی این “مهربان بودن” را نادیده گرفته‌ایم. چون بقیه آدم‌ها هم به این ویژگی او واقفند و ممکن است بخواهند از آن سوءاستفاده کنند.

در نتیجه، بعد از آن که روزهای اول آشنایی سپری شد، به احتمال زیاد، از این که محبوبمان همیشه تا آخر وقت سر کار است یا می‌خواهد پیش دوست بدحالش برود، ناراحت می‌شویم.

کم‌کم در روزهای بعد، این ناراحتی جای خود را به آزار روحی می‌دهد و ناگهان درمی‌یابیم که عشق زندگی‌مان یکی از آزاردهنده‌ترین آدم‌هایی است که می‌شناسیم.

وضعیت مشابه وقتی رخ می‌دهد که به فردی تودار و صبور دل ببندیم و بعد، از این که او احساساتش را بروز نمی‌دهد، دلخور و شاکی شویم.

بحث اینجاست که وقتی در ابتدا با چنین افرادی قرار می‌گذاریم تا با آنها آشنا شویم، هزینه اجتماعی رفتارهای پسندیده‌شان را نادیده می‌گیریم، چون هنوز مست دیدارشان هستیم.

اما بعد، درمی‌یابیم که به همراه این رفتار خوشایند، هزینه‌ای اجتماعی وجود دارد و اینجاست که کم‌کم عشق زندگی‌مان “روی مغز و روان‌مان می‌رود.”

 

‘حرص درآوریم’ و برنده باشیم

بعضی وقت‌ها ورزشکاران به عنوان یک فن، سعی می‌کنند با بعضی رفتارهای آزاردهنده، حرص رقیبشان را درآورند و “روی اعصاب آنها بروند” تا کم‌کم عرصه بازی را از آن خود کنند.

مثال مشهور چنین کاری، در فینال جام جهانی ۲۰۰۶ میلادی رخ داد؛ وقتی که زین‌الدین زیدان با سر به سینه مارکو ماتراتزی کوبید و از بازی اخراج شد.

قبل از این حرکت، هر دوی آنها حرف‌هایی با هم رد و بدل کرده بودند و ماتراتزی توانست با حرف‌هایی تحریک‌کننده، اعصاب زیدان را به هم بریزد. می‌شود گفت که او به دنبال توهین به زیدان نبود، بلکه بیشتر حرصش را درآورد و نتیجه هم معلوم است.

روانشناسان می‌گویند که ورزشکاران تقریبا در تمام عرصه‌های رقابتی در حال چنین کاری هستند و سعی می‌کنند با رفتارهای “حرص‌درآر” کنترل امور را از دست رقیب خارج کنند.

 

کدام بخش مغز درگیر است؟

در یک پژوهش، به شرکت‌کنندگان گفته شد که در یک آزمون شرکت کنند. اما قبل از شروع آزمون، آزمایشگر شروع به شکایت کرد و گفت که آنها کارشان را به درستی انجام نمی‌دهند.

در واقع، آزمایش این بود که مشخص شود شرکت‌کنندگان بعد از این رفتار آزمایشگر چطور عمل می‌کنند.

در این وضعیت، بخشی از مغز که تحت تاثیر قرار گرفت و فعال شد، قشر سینگولیت قدامی بود که دروازه‌بان امور احساسی مغز خوانده می‌شود و مسیر ورود دریافت‌های احساسی به قشر مغز و در نهایت، واکنش انسان است.

در یک دوره‌ای، جراحان مغز و اعصاب، این بخش از مغز را با جراحی خارج می‌کردند. این کار بیشتر برای کاهش احساس درد در افراد انجام می‌شد، ولی مشخص شد افرادی که تحت این جراحی قرار گرفته‌اند، در موقعیت‌های مشابه، به اندازه دیگران حرص نمی‌خورند.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 60
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 18 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
آنچه درباره خواب دیدن نوزادان می خواهید بدانید

از دیدگاه کلاپارد” بروز آمرانه خواب قابل قیاس با یک غریزه است”. یک دوره کامل خواب شامل پنج مرحله است. مرحله یک مرحله خواب آلودگی، سستی و به خواب رفتن است. مرحله دو شامل خواب سبک است و مرحله سه مرحله گذار به مرحله عمیق است و مرحله چهارم مرحله خواب واقعی یا عمیق است.
 
مرحله پنجم مرحله ای است که به دلیل تفاوت امواج مغز و خصیصه های الکتروفیزیولوژیکی، به آن خواب متناقض می گویند. در خواب متناقض فرد دچار حرکات سریع چشم و سست شدن تنود عضلانی می شود.
 
بسیاری از خوابدیده ها در این مرحله اتفاق می افتد. خواب کودک و بزرگسال تفاوت هایی با هم دارند. از جنبه کمی، تفاوت آشکار در نیاز خواب کودک و بزرگسال دیده می شود.

 

 
یک نوززاد شبانه روز به طور متوسط ۱۶ الی ۱۷ ساعت می خوابد. با بالاتر رفتن سن به تدریج نیاز به خواب کم می شود. بین سیزده تا پانزده سالگی به ۸/۵ ساعت میرسد. میزان خواب در بزرگسالی تحت تاثیر تفاوت های فردی قرار می گیرد اما به طور متوسط ۶/۵ ساعت را به عنوان معیار خواب بهنجار در نظر گرفته اند. از حدود چهار ماهگی خواب شب و روز کودک از هم جدا می شود.
 
در حدود دو سالگی اغلب کودکان از خوابیدن اکراه دارند و در برابر خوابیدن مقاومت می کنند. بسیاری از آنها نیمه های شب بیدار می شوند و این بیداری همراه با اولین رویاهایی است که می بینند و اغلب کودکان از تاریکی و تنهایی شب اظهار ترس می کنند. خواب بعد از ظهر در حدود ۴ سالگی حذف می شود و مجموع خواب به تدریج کم می شود.
 

 

بیداری های شبانه تا دو ماهگی کاملا بهنجارند. در نخستین هفته های زندگی، آهنگ بیداری خواب از توالی چرخه های ۴۵ دقیقه ای تشکیل شده است. همزمان با کاهش طول مدت خواب شبانه، مدت زمان چرخه های آن طولانی تر می شود. و در بزرگسالی به ۹۰ دقیقه می رسد. تقریبا از حدود سه ماهگی به خواب رفتن نوزاد کمتر با پایان شیر خوردن ارتباط دارد.
 
در حدود نه تا دوازده ماهگی کودک نخستین مخالفت های جدی با خوابیدن را ابراز می کند. با تحکیم رابطه با مادر، اطمینان و آرامش کودک بیشتر می شود و راحت تر به خواب می رود.
 
در آغوش گرفتن، صدا، حرارت و تماس مادر خواب را مملو از یک بار عاطفی می کند و به نوزاد اجازه می دهد که راحت تر بخوابد. در واقع مادر یک “محافظ” واقعی خواب نوزاد است. اگر کودک در روابط محبت آمیز با والدین یا دیگر افراد مورد علاقه اش احساس ایمنی نکند به هنگام خوابیدن اضطراب او پا بر جا می ماند و در به خواب رفتن دچار مشگل می شود.

 

 
خواب دیدن:
 خواب دیده ها آهنگ چرخه خواب را تعیین می کنند. در بزرگسال جوانی که ۷- ۸ ساعت می خوابد، حدود ۱۰۰ دقیقه از مجموع خواب به خواب دیده ها اختصاص پیدا می کند. و خواب صبحگاهی بیشترین زمان خواب دیده ها را در بر می گیرد.

 

 
خواب دیدن نوزاد:
 حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد خواب نوزاد را خواب متناقض تشکیل می دهد. یعنی می توان گفت اضافه خواب نوزاد به صورت خواب متناقض است. اگرچه فیزیولوژی خواب متناقض نوزاد شبیه به بزرگسالی است که خواب می بیند.
 
اما تصاویر خواب نوزاد مانند خواب دیدن بزرگسالان صریح و سازمان یافته نیست چون هنوز تجربه های نوزاد و ظرفیت های دیداری او محدودند. چه در مورد بزرگسال و چه در مورد نوزاد خواب دیدن برای تعادل روانی اهمیت دارند و محرومیت از آن موجب صدمه دیدن سلامت فرد می شود.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 80
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 18 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
به این دلیل علمی با مردان کوتاه قد ازدواج کنید

 پژوهش محققان دانشگاه نیویورک نشان می‌دهد مردان قد بلند برای ازدواج زودهنگام تمایل بیشتری از خود نشان می‌دهند، اما احتمال طلاق به علت خیانت نیز در این گروه از مردان بیشتر از مردان کوتاه قد گزارش شده است.
 
برای مردان کوتاه قد احتمال بیشتری وجود دارد که با زنان بسیار جوانتر از خود ازدواج کنند و درآمد بیشتری را در مقایسه با همسر خود داشته باشند.
 
به گفته محققان، مردان کوتاه قد برای جبران وضعیت فیزیکی خود، درآمد خود را افزایش می‌دهند و در مقابل، مردان بلند قد با استفاده از قد خود زنان با درآمد بالا را جذب خود می‌کنند!
 

 

مردان قد بلند در مقایسه با مردان کوتاه قد در انجام کارهای خانه اشتیاق بیشتری را از خود نشان می‌دهند.
 
برای مردان کوتاه قد احتمال 1,45 درصدی وجود دارد که با زنان بلند قدتر از خود ازدواج کنند و این در حالی است که این امر برای مردان قد بلند تقریبا غیر محتمل است. علاوه بر این، مردان کوتاه قد در مقایسه با مردان بلند قد، تمایل بیشتری برای کسب تحصیلات عالیه دارند.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 83
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 18 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
رابطه زناشویی پس از تولد اولین فرزند چگونه باید باشد؟

پژوهش‌های بسیاری نشان می‌دهند – و بسیاری از زوج‌ها هم قبول دارند- که به دنیا آمدن اولین بچه ممکن است ازدواج را با مشکلاتی مواجه کند.  شب‌های بیخوابی و روند بی‌پایان عوض کردن پوشک بچه و افزایش بار کارهای خانه زمان چندانی برای صمیمیت عاطفی میان همسران به جای نمی‌گذارد.

 

 در واقع این فشار وظایف مربوط به بچه‌دار شدن به حدی سنگین است که اکنون شمار فزاینده‌ای از متخصصان بهداشت روانی توصیه می‌کنند زوج‌های منتظر به دنیا آمدن فرزند، به طور پیشگیرانه به مشاور مراجعه کنند تا برای به عهده گرفتن مسئولیت‌های جدید مربوط به بچه، مسائل مالی ناشی از آن، تغییراتی که در زندگی زناشویی و اجتماعی‌شان به وجود می‌آید، آمادگی پیدا کنند.

 

 به نوشته وال استریت جورنال تحقیقی که اخیرا بر روی 2870 زوج در “طرح ملی ازدواج” در دانشگاه ویرجینیا در آمریکا انجام شد، نشان داد که در حدود دو سوم زوج‌ها کیفیت روابط زن و شوهر در سه سال اول پس از به دنیا آمدن بچه افت می‌کند. میزان اختلافات بالا می‌رود، زمان اندکی برای ایجاد رابطه صمیمی میان زن و شوهر باقی می‌ماند، و ممکن است بین آنها فاصله عاطفی ایجاد شود.  در این گروه زوج‌ها، مردان و زنان به نحو متفاوتی تحت تاثیر قرار گرفته بودند: رضایت مادران از ازدواج‌شان به فوریت افت می‌کند، اما در مورد مردان این افت به تدریج و در طول چند ماه رخ می‌دهد. تغییرات هورمونی، فشارهای جسمی ناشی از زایمان و شیردهی، و جابه‌جایی ناگهانی از محیط کار به خانه به همراه نوزاد ممکن است توضیح‌دهنده این کاهش رضایت از ازدواج باشد. یک عامل مهم در اختلاف میان این والدین جدید چگونگی تقسیم کردن کارهای خانه و کارهای مربوط به نوزاد بود.

 

 البته بیش از یک سوم از این زوج‌ها در این بررسی توانسته‌ بودند با موفقیت از پس فشارهای عاطفی، جسمی و مالی ناشی از به دنیا آمدن بچه برآیند. اما این زوج‌های چه خصوصیاتی داشتند؟  این تحقیق نشان داد که ارضای جنسی و حس تعهد به همسر در صدر فهرست صفاتی قرار دارد که باعث می‌شود این زن و شوهرهای تازه بچه‌دارشده ازدواج‌شان را “بسیار سعادتمند” بخوانند.  خصوصیت سوم این زوج‌ها “خیرخواهی” بود که در این بررسی این طور تعریف شده بود: “فضیلت دادن چیزهای خوب به فراوانی و به رایگان به همسر” و شامل مواردی از انجام خدمات کوچکی مانند درست کردن چای برای همسر در صبح تا ابراز عشق و نشان دادن احترام و تمایل برای “بخشایش همسر به خاطر اشتباهات و ناکامی‌ها” بود.

 

در رده‌ بعدی این فهرست “سهیم شدن در انجام کارهای خانه” قرار می‌گیرد. هم مردها و هم زن‌ها پس از به دنیا آمدن بچه، هنگامی که کارهای خانه به طور یکسان بین آنها تقسیم شده بود، ازدواج‌شان را “بسیار شادمان” توصیف می‌کردند. بنابراین احتمالا تقاضا کردن از شوهرتان برای شستن لباس‌ها یا برعکس خواستن از زن‌تان برای عوض کردن لامپ برق ممکن است برای ازدواج شما خوب باشد. گرچه با توجه به خصوصیت “خیرخواهی” شاید بهتر باشد هر کس- زن یا شوهر- داوطلبانه مسئولیت انجام یک کار را به عهده بگیرد.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 63
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 18 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
چگونه از ازدواج  و انتخاب خود راضی باشیم؟

ازدواج گر چه یک امر بسیار طبیعی به حساب می آید ولی از جهات مختلف در شکل گیری تحولات اجتماعی یک جامعه نقش اساسی دارد. بسیاری از مسائل اجتماعی مانند میزان رضایتمندی فرد از زندگی و شاد زیستن او و حتی موفقیت های مختلف او در زندگی، می تواند به نوعی به مقوله ازدواج ربط داشته باشد و در هیچ کدام از این مسائل نمی توان نقش مسئله ازدواج و تشکیل خانواده را نادیده گرفت.

به وقوع پیوستن یک ازدواج در جامعه، به عوامل مختلفی بستگی دارد که از نقش کوچک ترین عامل آن تا بزرگترین عاملش نمی توان چشم پوشی کرد و آن را نادیده گرفت.

 

سوال این جاست چه عاملی فرد را راضی به ازدواج می کند و یا فرد دیگری که ازدواج کرده را از ازدواجش راضی نگه می دارد؟ گاهی افراد جوان، داشتن شغل مناسب با درآمد کافی یا داشتن منزل شخصی را ازجمله عواملی می دانند که در صورت مهیا بودن آن عوامل، آن ها را به ازدواج ترغیب می کند و گاهی هم عوامل طبیعی و رفع نیازهای جنسی و عاطفی را از جمله عواملی می دانند که آنها را به سمت ازدواج و تشکیل خانواده می کشاند.

کسی نمی تواند منکر این حرف شود که ترغیب به ازدواج، به وجود این دست عوامل ارتباط دارد ولی آن چه مهم است در این جا بدان اشاره شود، عوامل ترغیب به ازدواج را نباید منحصر در این موارد دم دستی دانست؛ چرا که کم نیستند افرادی که تمام این شرایط را برای ازدواج دارا هستند ولی کم ترین میلی به تشکیل خانواده و ازدواج ندارند یا افراد زیادی وجود دارند که تمام شرایط مادی زندگی زناشویی شان مهیا است، ولی باز از ازدواج خود احساس رضایتمندی ندارند.

 

در جامعه ما که یک جامعه اسلامی با فرهنگ اهل بیت علیهم السلام می باشد، و هنوز حساسیت های بالایی نسبت به علقه های زناشویی در آن حاکم فرما است، کار سختی نیست که با اندک تحقیقی برای هر فرد مشخص شود که الان جوانان جامعه ما در مسئله ازدواج دچار مشکل هستند و همه این مشکلات هم به مسئله بی کاری یا نبود مسکن مناسب برای جوان برنمی گردد.

با مراجعه به آمارها و مصاحبه های متعدد از جانب افراد مسئول و مطلع، می توان این مطلب را به خوبی دریافت که مشکل ازدواج و عدم ترغیبِ نسبت به آن، بیشتر از آن که به مسائل مالی و مادی ربط داشته باشد به مسائل فرهنگی و فکری جوانان و خانواده های آنان مرتبط است.

در این جا برای روشن شدن این حقیقت، به بخشی از مصاحبه دکتر عباسی وزیر ورزش و جوانان دولت دهم اشاره می کنیم که درباره تاخیر در ازدواج جوانان، به این مطلب اشاره دارد که:”امروز در جامعه، فکر می کنند که مشکلات اقتصادی مشکل اصلی تاخیر ازدواج است ولی آمارها نشان می دهد رابطه معناداری با تحصیل و ازدواج وجود دارد و حتی طلاق ها در نقاط ثروتمند نسبت به جاهای فقیر بیشتر است.”

 

حال با توجه به این مطلب که آمارها و حتی سخنان روسای مملکتی ما مشکل اصلی در ازدواج جوانان را مشکلات مادی نمی داند، این سوال حائز اهمیت است که کدام عامل اصلی ترین نقش را در بحث ازدواج جوانان ایفا می کند؟ کدام عامل است که نبودش تاخیر در ازدواج را برای جوانان به همراه دارد؟

جواب سوال بسیار روشن است؛ مشکل در نوع نگاه ما به ازدواج است. مشکل در این است که انتظارات ما از ازدواج و زندگی زناشویی، انتظاراتی نادرست است که باعث شده جوانان را از ازدواج دور کند و آنهایی که ازدواج کرده اند را از ازدواج شان ناراضی نشان دهد.

برای این که راضی به ازدواج شوید و از موهبت های الهی نهفته در آن بهره ببرید و یا برای این که در زندگی زناشویی تان، با انتظارات بی جا و ایجاد نارضایتی، فرصت های شیرین زندگی زناشویی را به راحتی از بین نبرید، لازم است به این سوالات مهمی درباره ازدواج و انتظارات موجود در آن، پاسخ درستی بدهید و نگاه خودتان را نسبت به آن واقع ببینانه کنید.

 

1.تعریف شما از ازدواج چیست؟

2.هدف شما از ازدواج چیست؟

3.انتظارات حقیقی و واقعی زوجین در ازدواج، چه انتظاراتی می باشند تا با پرداختن به آن و دوری از انتظارات بی جا،حلاوت زندگی زناشویی را از دست ندهند؟

این خیلی کوته ببینانه است که کسی فکر کند هدف ازدواج و تشکیل خانواده در ارضای نیاز جنسی خلاصه می شود بلکه هدف تولید انسان است و به همین دلیل است که مرحوم علامه محمدتقی جعفری(ره) در جواب فيلسوف شهير اروپايی، «برتراند راسل» که می پرسد: چرا اسلام اين قدر به ازدواج بها داده و برايش قانون وضع کرده است، می نویسد: «با ازدواج مي خواهد انسان به وجود آيد، مسأله ی انسان مطرح است.»

و شهید مطهری هم درباره ازدواج در کتاب تعليم و تربيت در اسلام این چنین می نویسد:”ازدواج اولين مرحله خروج از خودِ طبيعي فردي و توسعه پيدا کردن شخصيت انسان است. پختگی که در پرتو ازدواج و تشکيل خانواده ايجاد می شود، در هيچ جاي ديگر نمی توان به آن رسيد و آن را فقط در ازدواج و تشکيل خانواده بايد به دست آورد.»

 

وقتی هدف ازدواج، این قدر متعالی باشد که بخواهد انسان در آن ساخته شود، انتظارات هم به شکل شگفت انگیزی تغییر می کند؛ مثلا به جای این که هر فرد به دنبال احقاق حق خود باشد، گذشت و ایثار نمود بیشتریپیدا می کند و یا به جای این که فرد انتظار داشته باشد راحتی و آسایشش در درون خانواده ذره ایی خدشه دار نشود، حس مسئولیت پذیری اش بیشتر برانگیخته می شود و در راستای رسیدن به این هدف والا ازراحتی های قانونی خود هم می گذرد.

شاید بتوان در یک جمله گفت: والایی اهداف ازدواج، کاری می کند که فرد، به جای این که لبه تیز تیغِ انتظارات را به سمت طرف مقابل بگیرد با کاستن از توقعات، بر انتظاراتِ از خود بیفزاید.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 49
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
ازدواج های سنتی موفق ترند یا مدرن؟

از قدیم خانواده‌ها برای ازدواج فرزندان خود مسائلی را در نظر می‌گرفتند و هنوز هم مدنظر می‌گیرند. این مسائل، حاصل تجربه‌های خاص خودشان یا تعالیم فرهنگی و اجتماعی بوده است. هر خانواده، اصول و قوانین ویژه‌ای دارد و تلاش می‌کند طبق این اصول اقدام کند.

فرایند سنتی ازدواج، معمولا با خواستگاری رسمی و خانوادگی شروع می‌شود. خانواده‌ها همدیگر را می‌سنجند تا ببینند آیا مطابق با اصول و هنجارهای یکدیگر هستند یا نه. در صورتی که تطابق وجود داشت، از دختر و پسر هم نظرخواهی می‌کنند و اگر این دو به ازدواج رضایت دادند، بقیه مراحل اجرا می‌شود. حتی هنوز هم در برخی از ازدواج‌های سنتی در همان شب خواستگاری مراسم عقدکنان انجام می‌شود ولی شکل امروزی‌تر آن، این است که خانواده‌ها به دختر و پسر فرصت می‌دهند تا همدیگر را بیشتر بشناسند و در طی چند جلسه گفت‌وگو تصمیم بگیرند.

 

 
ازدواج به شیوه‌هایی متفاوت
ازدواج های غیرسنتی اما ازدواج هایی متفاوت با رسوم و قرارداد‌های خانوادگی و فرهنگی هستند. مثلا دختر و پسری با همدیگر آشنا می‌شوند، قرار ازدواج می‌گذارند و مدتی را برای شناخت همدیگر صرف می‌کنند و بعد از اینکه تصمیم نهایی را برای ازدواج گرفتند، خانواده‌هایشان را در جریان قرار می‌دهند. یک شکل دیگر هم وجود دارد که دختر و پسری بدون هیچ قصدی برای ازدواج وارد رابطه عاطفی می‌شوند، به همدیگر علاقه‌مند و وابسته می‌شوند و بعد تصمیم به ازدواج می‌گیرند. در برخی موارد، این دو اصلا آماده ازدواج نیستند اما به دلیل وابستگی‌هایی که ایجاد می‌شود، ازدواج را اجتناب‌ناپذیر می‌بینند.
در شکل دیگر، دختر و پسری وارد رابطه عاطفی شده و بعد از مدتی به دلیل احساس تعهد و مسئولیتی که نسبت به طرف مقابل ایجاد می‌شود، تن به ازدواج می‌دهند بدون اینکه آماده ازدواج باشند یا واقعا یکدیگر را برای ازدواج انتخاب کرده باشند.
در ازدواج‌هایی از این قبیل، تقریبا در بیشتر موارد زمانی که خانواده‌ها متوجه قصد ازدواج فرزندشان می‌شوند، به‌خصوص وقتی می‌بینند او از مدت‌ها قبل همسر خود را انتخاب کرده است، اصلا واکنش خوبی نشان نمی‌دهند. وقتی هم که پافشاری فرزندشان را می‌بینند، این بحران شدید‌تر می‌شود اما در بیشتر موارد، این جوان عاشق و مصمم ظاهرا پیروز میدان است و خواسته‌اش را به کرسی می‌نشاند، بی‌آنکه بداند آیا تصمیم درستی گرفته است؟

 

 
ازدواج خانوادگی
در ازدواج خانوادگی فرصت تعامل و شناخت کافی از طرفین به وجود نمی آید. شناخت از خانواده ها وجود دارد و طرفین در یک فضای از پیش آماده شده برای ازدواج قرار می گیرند. یعنی معمولا در این نوع ازدواج، حق انتخاب را از جوانان سلب می کنیم. وقتی موارد جدی است، خانواده ها به صورت جبری می گویند ما با همدیگر هماهنگ هستیم و طبعا دو نفر دم بخت نیز باید این هماهنگی داشته باشد. بنابراین افراد در یک فضای “بله بگو” قرار می گیرند. یعنی چون خانواده ها همدیگر را می شناسند، شما هم باید بله را بگویی. یکسان بودن چارچوب‌های دو خانواده مانند سنن یا مذهبی بودن، باعث می شود طرفین در بحث روانشناسی و عاطفی در یک زندگی طولانی مدت، شناخت چندانی پیدا نکنند. همه ازدواج چارچوب‌های خانوادگی نیست. بخش مهمی از آن، مسایل روانشناسی و شناختی افراد است. ممکن است در دو سه جلسه آشنایی محدود، جوانان، ایده آل های خود را برای همسر آینده شان بیان کنند ولی معمولا این حرفها در حد گفتن باقی می ماند.
بهترین شکل انتخاب همسر در جامعه فعلی، آموزش دادن به جوانان از سنین سال های پایانی دبیرستان و ابتدای دانشگاه است و بعد از آن، باید در چارچوب عرف و شرع، خانواده ها اجازه دهند دختر و پسر مدتی با همدیگر مراوده داشته باشند و پس از آن هم مشاوره قبل، حین و بعد از ازدواج صورت گیرد.

 

 
آشنایی در فضای مجازی
آشنایی در فضای مجازی، ثمره ای در ازدواج موفق ندارد. فضا، فضای شناخت واقعی نیست و افراد به صورت مبهم با همدیگر آشنا می شوند. حتی برخی که آن طرف آب ارتباط می گیرند و از این فضا استفاده می کنند و می آیند این طرف آب برای ازدواج، پشیمان می شوند. تجربه های کلینیکی هم نشان می دهد بالای 90 درصد این ازواجها با مشکلات زیادی مواجه می شوند و اصولا اینها ازدواجهای طولانی مدت نخواهد بود.

 

کدام ازدواج موفق‌تر است؟
هنوز هم خیلی از کارشناسان بر این باورند که ازدواج سنتی در مقایسه با ازدواج‌های امروزی‌، به لحاظ توجه به هنجارها و قوانین خانواده‌ها، ازدواج باثبات و امن‌تری محسوب می‌شود اما واقعیت این است که در اینگونه ازدواج‌ها، به برخی از ویژگی‌های فردی دو طرف ازدواج مثلا به ابعاد عاطفی، جنسی، ویژگی‌های شخصیتی و شیوه‌‌های رفتاری فرد توجه چندانی نمی‌شود. شاید به این دلیل که این ویژگی‌ها برعکس خصایص جسمانی، خانوادگی و سطح اجتماعی فرد مقابل، کمتر ملموس است.  در ازدواج‌های خیلی سنتی، معمولا خانواده‌ها تمایلی به صبر کردن و وقت گذاشتن برای بررسی خصایص فردی طرف مقابل ندارند. معمولا خیلی عجله می‌کنند که کار را تمام کنند.

 

یک ضرورت قوی برای ازدواج کردن، نیاز به صمیمیت و رابطه پربار عاطفی با شریک زندگی است. پس صمیمیت و رابطه توأم با عشق و محبت چیزی نیست که به آسانی و به‌وفور قابل دسترسی باشد. به عبارت دیگر اگر در گذشته ازدواج‌هایی بدون عشق، عاطفه و صمیمیت جنسی صورت می‌گرفت و ادامه می‌یافت، امروزه این ازدواج‌ها قطعا دوامی نخواهند داشت چراکه برای جوانان امروز، دو پایه و ستون مهم ازدواج، صمیمیت جنسی و عاطفی است که بدون آن هیچ ازدواجی استوار نخواهد بود. خیلی از اینگونه ازدواج‌ها، بیشتر به دلیل کشش‌های شدید عاطفی و جنسی صورت می‌گیرد و به دیگر شباهت‌ها (حتی شباهت در نیازهای عاطفی و جنسی) کمتر توجه می‌شود. متاسفانه کم نیستند زوج‌هایی که با موانع دشوار اجتماعی و خانوادگی مبارزه و در نهایت، با اشتیاق فراوان ازدواج می‌کنند اما بعد از فروکش کردن اشتیاق شدیدشان، تازه متوجه می‌شوند که چقدر با هم متفاوتند!

 

در ازدواج‌هایی که در آن فقط به اصول و شرایط و هنجارهای خانوادگی و فرهنگی توجه می‌شود (آن‌طور که در ازدواج‌های سنتی مدنظر است) و حتی زمانی که جذابیت جسمی هم مدنظر قرار می‌گیرد، ممکن است تصادفا شباهت شخصیتی، عاطفی، جنسی و رفتاری وجود داشته باشد و وجود نداشته باشد بنابراین با توجه به تغییر نگرش و انتظارهای زنان و مردان امروزی، احتمال اینکه چنین ازدواجی با وجود چارچوب درستی که دارد، نتواند نیازهای عاطفی و جنسی زوج‌های امروزی را بر آورده کند، کم نیست. ازدواج‌های صرفا سنتی که در آن شباهت، علاقه، جذابیت جنسی و رابطه عاطفی طرفین اهمیتی ندارد، امروزه کارایی لازم را نخواهد داشت. در نتیجه، با توجه به آنچه ذکر شد، به نظر می‌رسد در ازدواج‌های امروزی ترکیبی از ازدواج سنتی با شیوه‌های نوین، نتیجه بهتری داشته باشد. یعنی ازدواج براساس یافته‌های نوین علمی که روی شباهت‌های زوج و ویژگی‌های مرتبط با رضایت زناشویی و در نتیجه، ازدواج موفق تاكید می‌کند و علاوه بر آن، توجه به اصول، هنجارها و معیارهای فردی، خانوادگی و فرهنگی دو طرف.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 67
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
با این کارها دوست داشتن خود را به همسرتان ابراز کنید

 همسر هرگز آن لحظه و نحوه ای را که به او با صراحت گفته می شود  فراموش نمی کند؛ زیرا این بهترین لحظه در زندگی یک زن است و حتی می توان آن را به اتفافی به یاد ماندنی برای طرفین تبدیل کرد. پس بهتر است که در انجام این کار کمی هم ذوق و خلاقیت به کار برده شود. در ادامه این گزارش چند شیوه مناسب برای این کار را مرور می کنیم:

 

یک. گل

همراه داشتن یک دسته گل در ورود به خانه یا در شامی رمانتیک. گل هایی با رنگ ملایم که رنگ قرمز در آن غالب باشد و با روبانی با رنگ ملایم پیچیده شده باشد و نمادی از عشق -مثل قلب- بر آن باشد.

 

دو.عکس

عکس دو نفری یا خانوادگی با همسرتان را قاب کنید و در جای مناسبی از خانه بگذارید یا حتی در شبکه های اجتماعی برای بستگانتان بفرستید

 

سه.لباس مناسب

در هنگام ابراز این جمله مناسب ترین لباستان را بپوشید تا بداند که برای این کار وقت و فکر گذاشته اید و این جمله برای شما مهم است و آن را سرسری نمی گویید.

 

چهار. در حضور دوستان

وقتی در کنار دوستانش حضور دارد او را با گفتن این جمله غافلگیر کنید. حتی می توانید خودتان دوستانش را جمع کنید و در حرکتی نمادین عشق خود را با کمک آنها به صورت نمادین به او اعلام کنید.

 

پنج. عبارت غیرتقلیدی

به همان عبارت ساده ای که به ذهن خودتان می رسد، عشق خود را به همسرتان اعلام کنید. عبارت هر چه منحصر به فردتر و خلاقانه تر باشد موثرتر خواهد بود.

 

شش. وقت مناسب

دقیقا وقتی این جمله را به او بگویید که اصلا انتظارش را ندارد؛ این گونه، او بیشتر غافلگیر خواهد شد و کار شما بیشتر به خاطرش خواهد ماند.

 

هفت. هدیه مناسب

سعی کنید سلیقه و علاقه او را بیابید و بر اساس آن هدیه ای برایش بخرید که انتظارش را نداشته است. عطر، انگشتر یا هر چه که دوست دارد.

….و یا هزاران راه ساده که اگر اراده کنید به ذهنتان خواهد رسید؛ فقط یادتان باشد که عشق کیمیا است!



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 79
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
آسیب های دوست داشتن و علاقه قبل از ازدواج

پاکی نشانه بی عرضگی است! امروز وقتی پای صحبت جوانان عزیز می شینیم . متوجه صحبت ها و افکاربسیار خطرناکی می شویم که متاسفانه در آن ها انگار به عنوان یک اصل بدیهی جا افتاده است.این افکار نه تنها به آنهاصدمات جبران ناپذیری واردمی کند بلکه جامعه و آینده ایران را نیز به لبه پرتگاه می کشد.

امروزھا وقتی پای صحبت جوانان  می نشینیم . متوجه صحبت ھا و افکاربسیار خطرناکی می شویم که متاسفانه در آن ھا انگار به عنوان یک اصل بدیھی جا افتاده است.این افکار نه تنھا به آنھا صدمات جبران ناپذیری واردمی کند بلکه جامعه و آینده ایران را نیز به لبه پرتگاه می کشد.

 

متاسفانه می خواھیم راھی را برویم که بسیاری از جوامع قبلا این راه را طی کرده اند و نتیجه خوشی از آن بدست نیاورده اند.حال ما می خواھیم یک بار دیگراین اشتباه را تکرار کنیم. نفس بشر موجود بسیار خطرناکی است .اما با کنترل این نفس انسان می تواند به مقام ھایی دست پیدا کند که در تمام موجودات آفرینش بی ھمتا است.متاسفانه افکار غلط آن چنان در بعضی خانواده ھا ریشه دوانیده که شاید به ظاھر جز قطع کردن درخت این ریشه ھیچ چاره ای نمی یابیم. وقتی صحبت جوانان عزیز را می شنویم بسیاری می گویند آقا دیگر خوب بودن و پاک ماندن_ عقب ماندگی حساب می شود.حتی بعضی بر این باورندکه اگر کسی پاک است نشانه بی عرضگی و بی دست و پا بودن آن شخص است.

 

زمان بسیاری نمیگذر که نگاه کردن به عکس مستهجن بسیار زشت بود و کسی با خود جرات نمی کرد که چنین عکسی به همراه داشته باشد اما امروزه متاسفانه وقتی به تلفن جوانان می نگریم با چیزهایی روبرو میشویم که حتی فکرش هم ناپسند است. راستی چرا چنین اتفاقی در حال رخ دادن است؟

ما می خواھیم یک بار دیگراین اشتباه را تکرار کنیم. نفس بشر موجود بسیار خطرناکی است .اما با کنترل این نفس انسان می تواند به مقام ھایی دست پیدا کند که در تمام موجودات آفرینش بی ھمتا است

 

 

این سوالی است که جواب آن را می توانید در کتاب رابطه دختر و پسر قبل از ازدواج بابک وزیری پیدا کنید. بسیاری بر این باورند که همه قبل از ازدواج رابطه دوستی برقرار می کنند اما در این کتاب سعی شده تا این مساله بررسی شود و مشکلاتی را که برای هر دو جنس پسر و دختر ایجاد می کند بیان کند. هر کاری سنی دارد و اگر زودتر از سن معقول کسی وارد چنین فرایندی شود حتما به صدمات جبران ناپذیری دچار خواهد شد.

 

در بخشی از کتاب دکتر بابک وزیری به رابطه های امروز دختران و پسران اشاره شده است که ،پسرها به راحتی در رابطه های عشقی قرار می گیرند و دخترها دل می بندند و تازه برخی هم می گویند برای تفریح است  اکنون دانشمندان روانشناسی بزرگترین اعتیادها را به صورت زیر طبقه بندی کرده اند: اول اعتیاد به فکر کردن و مدام به خاطر اوردن یک مساله خاص یا چند مساله. دوم مواد مخدر و … حال رابطه بین دخترها و پسرها چقدر فکر جوانان را مشغول کرده است؟آیا سری به فیس بوک و … زده اید؟ و دیگر نه یکی نه دو تا بلکه … دکتر بابک وزیری در این کتاب در رابطه با دوستی قبل از ازدواج می گوید:بسیاری از دانش آموزان از من حقیر سئوال می کنند چرا ما هر چه درس میخوانیم موفق نمی شویم و جواب نمی گیریم؟! در جواب به آنها می گویم آیا با دندان درد می توان درس خواند؟

 

 حال اغتشاش فکری و بهم ریختگی روحی به مراتب درد بیشتری در مغز ایجاد می کند. عاشق شدن در سن کم چنان هورمون ها را بهم میریزد که باورش شاید مشکل باشد به یاد داشته باشد که هرچیزی به موقع و سر وقتش ارزش دارد و زودتر به کار گرفتن آن میتواند صدمات جبران ناپذیری را در پی داشته باشد . در نهایت به آن دسته از جوانانی که دنبال زوجی مناسب برای زندگی خود میگردند عرض می کنم که گوهر گرانبها را نمی توان در خیابان یافت و باید آن را به زحمت به دست آورد . همچنین این دکتر بزرگوار در کتاب خود در رابطه با باور دختران و پسران و گول نخوردن و… صحبت کرده اند که با مراجعه به آن می توانید دوستی های دختر و پسر را روانکاوی کنید.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 62
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
قبل از طلاق این مطلب را بخوانید

ممکن است برای جدایی از همسرتان دلایل قابل توجیهی داشته باشید اما پرسش نامه زیر به شما کمک می کند تا بدانید این تصمیم درست است یا نه؟

آیا احساس می کنید که زندگی زناشویی تان به مشکل برخورده است و تصمیم به طلاق گرفته اید؟

ممکن است برای جدایی از همسرتان دلایل قابل توجیهی داشته باشید اما پرسش نامه زیر به شما کمک می کند تا بدانید این تصمیم درست است یا نه؟

به هر یک از سوالات زیر با «درست» و «نادرست» جواب بدهید و در انتها جواب درستی که کارشناسان به این سوالات داده اند را با پاسخ خودتان مطابقت دهید.

۱) درگیری و مشاجره همیشگی بین شما و همسرتان نشانه این است که از یکدیگر جدا شوید.
۲) شما و همسرتان دیگر هیچ وجه مشترکی در سلایق و عقایدتان با هم ندارید و این موضوع دلیل خوبی برای جدایی است.
۳) در یک ارتباط خوب، بیشتر اختلاف نظرها و مشکلات زناشویی به مرور زمان برطرف و حل می شود.
۴) یک ازدواج خوب به این معناست که زن و شوهر تعریف یکسان و مشترکی از عشق داشته باشند.
۵) زن و شوهر از هم جدا می شوند چون دیگر عاشق هم نیستند.
۶) خیانت باعث از بین رفتن رابطه زناشویی نمی شود.
۷) بیشتر افراد در ازدواج دوم موفق تر هستند چون در ازدواج اول تجربه های خوبی به دست آورده اند.

 

 

نظر مشاور درباره مشاجره
این خیلی عجیب است که بیشتر همسران تصور می کنند اختلاف سلیقه و گاه مشاجره نشانه ناموفق بودن یک زندگی زناشویی است اما به عقیده روان شناسان ارتباطی که در آن هیچ اختلاف نظری وجود نداشته باشد بیشتر از یک رابطه پرجدال در خطر طلاق قرار دارد زیرا شما انسان هستید و به دلیل تفاوت زندگی خانوادگی و فرهنگی تان خصوصیاتی متفاوت از یکدیگر دارید و جروبحث و اختلاف یک موضوع بسیار طبیعی در رابطه شماست.

شما و همسرتان دیگر هیچ وجه مشترکی در سلایق و عقایدتان با هم ندارید و این موضوع دلیل خوبی برای جدایی است.
گفتن این حقیقت شما را غافلگیر می کند اما بد نیست بدانید تحقیقات کارشناسان نشان داده زوج هایی که زندگی زناشویی موفقی دارند به هیچ وجه خصوصیات و وجه مشترک زیادی با یکدیگر ندارند و حتی سلایق و عقایشان در تناقض با یکدیگر است اما آن چیزی که ارتباط های موفق را از ناموفق جدا می کند نحوه برخورد همسران با اختلاف ها و ویژگی های متفاوت همسران شان است.همسران موفق به خوبی می دانند که شریک آن ها نمونه کپی برداری شده آن ها نیست و نباید مثل آینه برای آن ها باشند بلکه لازمه یک ازدواج با دوام، احترام گذاشتن به تفاوت های طرفین و رشد کردن در میان این ۲ دنیای متفاوت است.

در یک ارتباط خوب بیشتر اختلاف نظرها و مشکلات زناشویی به مرور زمان برطرف و حل می شود.
شاید تا به حال این خبر به گوش تان نخورده باشد اما کارشناسان در تحقیقات شان به نتیجه ای جالب رسیده اند که شما را شگفت زده خواهد کرد، هیچ می دانستید که ۶۰ درصد اختلاف نظرهایی که همسران در طول زندگی مشترک با یکدیگر دارند غیرقابل حل است؟

اگر قبول ندارید یک ورق و کاغذ بردارید و تمامی بحث هایی که در طول زندگی مشترک با همسرتان داشته اید را بنویسید و در نهایت شگفتی متوجه می شوید که بیشتر آن ها تکراری است و با وجود گذشتن سالیان سال از ارتباط تان هنوز بر سر موضوعی تکراری با همسرتان بحث می کنید اما چیزی که در این بین تغییر می کند نحوه واکنش ۲ طرف نسبت به آن موضوعات است. پس اگر فکر می کنید مشکل شما و همسرتان با گذشت زمان حل خواهد شد مرتکب اشتباه رایج دیگر زوج ها شده اید. به جای انتظار برای گذشت زمان و برطرف شدن مشکل، نوع واکنش و سازگاری تان را نسبت به اختلاف نظر بین خود و همسرتان تغییر دهید.

 

یک ازدواج خوب به این معناست که زن و شوهر تعریف یکسان و مشترکی از عشق داشته باشند.
این نکته را به خاطر بسپارید که شما و شریک زندگی تان در ۲ محیط متفاوت بزرگ شده اید و به همین خاطر تعریفی که از عشق و محبت دارید با یکدیگر کاملا متفاوت است. ممکن است همسر شما از روی عشق کاری را برای تان انجام دهد و از این طریق علاقه اش را به شما ابراز کند اما شما به دنبال راهی هستید که همسرتان به روش دلخواه شما عشقش را ابراز کند. فراموش نکنید که نحوه ابراز علاقه و عشق هر انسانی با دیگران متفاوت است و هرگز از همسرتان نخواهید که دیدگاهی مانند شما در مورد عشق و طریقه محبت کردن داشته باشد.

 

زن و شوهر از هم جدا می شوند چون دیگر عاشق هم نیستند.
متاسفانه عده ای تصور می کنند که عشق تنها دلیل ازدواج و ماندن در یک ارتباط است. این عده از افراد ازدواج می کنند چون عاشق شده اند و بعد به راحتی از شریک شان جدا می شوند چون دیگر عاشقش نیستند اما این تصور یک اشتباه محض است چون عشق یک حس است و زمانی هست و زمانی دیگر نیست. این که دیگر مثل روزهای اول آشنایی عاشق همسرتان نیستید و به همین دلیل می خواهید از او جدا شوید، احمقانه ترین فرضیه ای است که آن را انتخاب کردید. صبر کنید چون عشق دوباره به وجود خواهد آمد و باردیگر غافلگیرتان خواهد کرد.

 

خیانت باعث از بین رفتن رابطه زناشویی نمی شود.
بله این جمله درست است و اگر یک زن هستید و تنها به خاطر خیانت همسرتان می خواهید ترکش کنید، لطفا کمی بیشتر فکر کنید. هرچند رویارویی با خیانت و اصلاح ارتباط بعد از آن، کار خیلی ساده ای نیست اما اگر واقعا به ارتباط تان علاقه مند هستید ارزش این مبارزه را خواهد داشت و خبر خوب این که بیشتر ارتباط هایی که بعد از خیانت دوباره شکل گرفته موفق تر بوده و همسرانی که بعد از خیانت روابط خود را اصلاح کردند و اعتماد را از نو بین خودشان به وجود آوردند، ارتباط زناشویی بادوام تری داشته اند.

 

بیشتر افراد در ازدواج دوم موفق تر هستند چون در ازدواج اول تجربه های خوبی به دست آورده اند.
برای این موضوع نمی توان قانونی را درنظر گرفت اما این درست است که بسیاری از افراد در ازدواج دوم شان موفق تر هستند چون اشتباهاتی که در ازدواج اول مرتکبش شده اند را در ازدواج دوم شان انجام نمی دهند اما باید به خاطر داشته باشید که عشق تنها کرم روی کیک است نه خود کیک و تا زمانی که یاد نگیرید شادی و خوشبختی تان را وابسته به فرد دیگری ندانید امید موفقیت در ازدواج برای تان وجود ندارد این که خودخواهانه به دنبال افرادی باشید که شما را خوشبخت کنند و درصورت برآورده نشدن این موضوع آن ها را ترک کنید، اصلا راه درستی نیست. خوشبختی و آرامش را در خودتان به وجود بیاورید و خودخواهانه دیگران را نخواهید.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 55
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بابک د
چرا بعضی افراد بیش از حد چشم چرانی می کنند؟

چندي پيش در صفحات حوادث مطبوعات ايران خبري منتشر شد: «مردي در تماس با پليس در شكايت خود اعلام كرد كه همراه همسرم در مركز تهران اتاقي را در يك هتل اجاره كرده بوديم. شب اول حضورمان در اين اتاق متوجه سروصدا از داخل كانال كولر شدم. وقتي به داخل كانال نگاه كردم متوجه شدم مردي در حال فيلمبرداري از من و همسرم است، سريع از اتاق بيرون آمده و يكي از كاركنان هتل را ديدم كه سراسيمه در حال فرار بود. پس از اين شكايت، تيمي از ماموران كلانتري در محل هتل در مركز تهران حاضر شده و كارمند هتل را دستگير و در بررسي دوربين او چند فيلم كه از زوج هاي جوان به صورت مخفيانه گرفته شده بود، كشف شد.»

چنين ماجرايي بسيار ناراحت كننده است اما واقعاً اين قضيه در كجا ريشه دارد؟ چرا اين فرد دست به چنين كاري زده است و چگونه مي توان اينگونه افراد را شناسايي كرد؟ اگر همسر يا فرزندمان چنين مشكلي دارد بايد چه كار كنيم؟ پوريا پاكرو، روانشناس به تمام اين سوالات پاسخ مي دهد.

 

بايد گذشته فرد را بررسي كرد!

نياز جنسي يكي از نيازهاي كاملاً طبيعي انسان است و به لحاظ روانشناختي پذيرفته شده است اما اينكه چگونه بايد به آن بپردازيم خيلي مهم است. معمولاً كساني كه نياز جنسي شان به خصوص در كودكي و نوجواني توسط پدر و مادر سركوب مي شود و با احساس گناه و سرزنش مواجه مي شوند احتمال اينكه نسبت به آن حساس شوند و برايشان اهميت بيش از حد پيدا كند، بيشتر است. علاوه بر اين، آموزش هاي صحيحي هم به بچه ها داده نمي شود كه وقتي با اين نياز مواجه مي شوند بايد چه كار كنند. يكي ديگر از مسائلي كه به وجود مي آيد اين است كه افراد مجرد نمي توانند به اين انرژي جهت دهند. در حالي كه مي توان اين انرژي را به فعاليت هاي ديگر سوق داد و تا حد زيادي پاسخگوي آن بود اما در كل اين افراد دچار اختلال جنسي از نوع چشم چراني هستند. آنها از اين كار لذت مي برند و دست به كارهاي عجيب مي زنند؛ مثل اين فرد كه داخل كانال كولر رفته است! احتمالاً او در درون خود مسائلي دارد و بايد حتماً بررسي شود. بايد بدانيم در گذشته وي چه اتفاقي افتاده كه به اين نقطه رسيده است.

 

چگونه اين افراد را در اطراف مان شناسايي كنيم؟!

اختلالات جنسي در موقعيت هاي خاص تظاهر پيدا مي كند. بنابراين به طور عادي در زندگي روزمره ممكن است اطرافيان متوجه نشوند كه فردي به آن مبتلاست يا خير مگر اينكه فرد براي مثال به جنس مخالف بيش از حد نگاه كند يا بيش از حد با آنها صحبت كند يا احياناً ممكن است حتي به صورت كوتاه مدت وارد رابطه هايي نيز شود. بهترين راه براي تشخيص اين افراد تحت نظر گرفتن رفتارها و تعامل شان با بقيه افراد و غريبه ها در طول زمان و در محيط هاي مختلف است نه فقط در محيط هايي كه محدود هستند و نمي توان اختلال فرد را تشخيص داد.

 

قبل از استخدام افراد تست بگيريد

اگر قرار است فردي را به عنوان همكار بپذيريم بهتر است از قبل مصاحبه ها و تست هاي روانشناختي خاصي از او گرفته شود تا با تفسير آنها بتوانيم سلامت رواني افراد را تشخيص دهيم. اين تست ها بايد توسط يك متخصص روان سنجي يا يك روانشناس گرفته شوند زيرا تفسير آنها كاري تخصصي است. البته هزينه بالايي هم ندارند و زمان خيلي زيادي هم نمي گيرند. امروزه در خيلي از نقاط دنيا سازمان هاي موفق يا هر جامعه اي كه مي خواهد سلامت رواني اش را ارتقاء دهد بايد از مشاوران در حيطه هاي سازماني كمك بگيرد؛ به خصوص در مكان هايي كه كارمندان با مردم سروكار دارند و در كل هر جا كه صحبت از امنيت و آرامش و ارتباط مردم در ميان باشد لازم است سلامت رواني كارمندان آنجا در نظر گرفته شود.

 

خجالت را كنار بگذاريد!

هم پدر و مادرها و هم جامعه بايد به برطرف شدن اين موضوع كمك كنند. نگاه به مقوله جنسي در كشور ما يك مقدار گناه محور است. اين موضوع باعث شده است كه مسائل جنسي در ذهن بعضي از افراد بغرنج و بزرگنمايي شود؛ طوري كه تبديل به مسئله اصلي زندگي شان مي شود و فكر مي كنند بايد حتماً برايش كاري كنند.

در دوران بلوغ بهترين كار اين است كه پدرها بتوانند در اين زمينه با پسرها و مادرها با دخترها ارتباط خوبي برقرار كنند تا به آنها اطلاعات لازم را بدهند؛ اين بايد فارغ از مسئله خجالت و زشت و عيب بودن و پنهان كاري يا احياناً حتي احساس بدي كه خود پدر و مادر در مورد اين مسائل دارند باشد. والدين بايد روي خودشان كار كنند و نياز جنسي را به عنوان يك مقوله طبيعي بپذيرند تا بعد بتوانند با بچه ها صحبت كنند.

يكي از اتفاقاتي كه اين روزها براي خيلي از بچه ها مي افتد اين است كه خودشان اين اطلاعات را از طريق اينترنت، دوستان و… به دست مي آورند؛ در حالي كه ممكن است اطلاعات غلط نيز كسب كرده باشند و به سمت و سوي ديگري بروند. پس چه بهتر كه اول آنها را از پدر و مادر بشنوند. پدر و مادرها بايد در اين زمينه جواب سوالات فرزندان شان را بدهند و با آنها برخورد مناسبي داشته باشند.

 

مشغله اصلي ذهن او مسائل جنسي است

مشغله اصلي ذهن اين افراد مسائل جنسي است و با تصاوير و فكرهاي اين گونه زندگي مي كنند. يك مقدار حالت شان اضطرابي و عصبي تر است. به نوعي اين افراد خيلي آرامش ندارند و حتي ممكن است اين موضوع در چشمان و حالت صورت شان مشخص باشد. البته تشخيص آن، كار خيلي سختي است و نبايد به همه برچسب بزنيم زيرا اين روزها بسياري از افراد درگير مسائل مختلف هستند و اضطراب دارند و ما نمي توانيم بگوييم همه آنها اختلال جنسي دارند اما به هر حال همراه با اختلال جنسي، اضطراب نيز وجود دارد زيرا اين افراد مشغوليت هاي اينگونه زيادي دارند و تعادل ذهني شان به هم مي خورد؛ بنابراين به مرور دچار عدم آرامش مي شوند.

 

اگر همسرمان باشد چي؟

اولين قدم در برخورد صحيح با اينگونه افراد اين است كه بپذيريم اختلالي وجود دارد. در واقع نوع برخورد بايد برحسب رفتار فرد باشد. براي مثال ممكن است فرد عكس ها و فيلم هاي خاصي ببيند يا حرف هاي نامناسبي بزند و شوخي هايي در اين رابطه بكند. در اين صورت شايد بتوان با يك گفتگوي دونفره بين زن و شوهر يا والدين و فرزند تغيير رفتاري ايجاد كرد يا از يك مشاور كمك گرفت اما گاهي اوقات فرد به همسر خود خيانت مي كند و وارد رابطه هايي مي شود يا ممكن است چند رابطه را با هم مديريت كند يا حتي انواع اختلالات جنسي ديگر را هم داشته باشد؛ براي مثال هم خودنمايي كند و هم چشم چراني و… اين افراد حتماً بايد توسط يك روانشناس باليني درمان شوند تا هم براي خانواده شان و هم براي خودشان و ديگران مسئله ساز نشوند.

 

اين فرد به بلوغ شخصيتي نرسيده است

اگر فضاي خانواده حاكي از عزت نفس، خودباوري و ارزشمندي باشد طبيعتاً فرزندان نيز براي خود ارزش قائل مي شوند. چنين فردي هيچ وقت حاضر نمي شود براي مثال به داخل كانال كولر برود و خودش را كوچك كند تا از اين طريق نيازش را برطرف سازد. طبيعي است كه بلوغ شخصيتي براي اين فرد مجرم اتفاق نيفتاده است و به نوعي دارد با بخش كودك شخصيتش رفتار مي كند. يعني خواسته هايي دارد و مي خواهد در لحظه به آنها بپردازند. اگر در خانواده به اين موضوعات پرداخته شود و افراد در گفتگوهاي سالم و سازنده قرار بگيرند و پدر و مادر اجازه دهند فرزندان حرف هايشان را بزنند و همچنين مورد سرزنش زيادي قرار نگيرند معمولاً بالغ شخصيت شان به تدريج فعال مي شود. در نهايت اگر در كودكي نمي توانستيم با پدر و مادرمان حرف هايمان را بزنيم حداقل در آينده كه سن مان بالا مي رود وقتي با مسائل مواجه مي شويم مي توانيم با خودمان حرف بزنيم و به نوعي خودمان را راهنمايي كنيم. نياز جنسي براي همه ما مي تواند در لحظات مختلف فعال شود اما ما هميشه نبايد به همه نيازها پاسخ بدهيم و هميشه نبايد انتظار داشته باشيم كه همين الان آن را برطرف كنيم. جنبه رشد يافته و بالغ شخصيت ما در زمان هاي مختلف كمك مان مي كند و به ما مي گويد كه آن را تا وقتي كه در يك رابطه سالم و مثبت قرار نگرفته ايم به تعويق بيندازيم.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی و زندگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 53
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 17 مهر 1393 | نظرات ()